غروبِ غمم باش بی تو رو به پایانمتو بارانی و من بیابانی تشنه بارانمدمادم با تو خوشم در کنار تو خندانمنبینم گر تو را یک دم دیوانه و حیرانمدر شبی تار تابِ زُلف تو آمد به دستانمدر آن تاریکی رُخ زیبای تو شد ماه تابانمبدون هیچ سِرّی تو می کوشی به سامانممهر دادی به جانانم تو شدی عشق دامانمجلیل میاحی + نوشته شده در دوشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۳ساعت 4:39  توسط جلیل متفرقه (میاحی) | بخوانید, ...ادامه مطلب
از سکوت یک رودتا ریزش یک عرشاز بغض جنگل زردتا قطع درخت سروهجرت پرستو به زورمرگ جوجه ها به عمدجلیل میاحی + نوشته شده در پنجشنبه دهم خرداد ۱۴۰۳ساعت 10:42  توسط جلیل متفرقه (میاحی) | بخوانید, ...ادامه مطلب
غیر از او هیچ کسی را نمی دیدم هیچ صدایی غیر از صدایش نمی شنیدم در گرمای عشقش گم شده بودم با او به ماورای خیال می رفتم قلبم را قسم داده بودم غیر از او عاشق کس دیگری نشود امـــــا... او رفت و تمام خاطراتش تبدیل به یک خواب و در تمام روزهایم ساکن شد یک لحظه از روحم جدا و دور نمی شود جلیل میاحے,بعد از رفتن او,بعد از رفتن او من چه تنها شدم,بعد از اون غروب رفتن ...ادامه مطلب