در تپش دیروزها و امروزهادر عطش هرشب و هرروزهارخنه در دشتِ دل کردی به زورمرا در حد جنون بردی به دورسکوتِ دل در صدایم نشست بغضی شد و در گلویم شکستدیر کردی نیمه ام دیر آمدیبا دیگری رفتی و پیر آمدیبغلت را برای غیر گشودیغزلت را برای من سرودیآمدی کاسه دل، پرشور کنی؟یا که چشم مرا، پر نور کنی؟با حسِ قشنگ به رویا ببری؟سیراب زعشق به دریا ببری؟حال که تن پیچید با غیر آمدیدیر کردی نیمه ام دیر آمدیجلیل میاحی + نوشته شده در شنبه پنجم اسفند ۱۴۰۲ساعت 0:41  توسط جلیل متفرقه (میاحی) | بخوانید, ...ادامه مطلب