خاطراتت، بیدار می شود،
وارد اتاق خیالم می شود
و مرا در آغوشش می گیرد،
آرام ذهنم را نوازش می کند
و سخت قلبم را در بغلش فشار می دهد،
حرف هایی درگوشم می زند
و اشک هایی از چشمم پاک می کند،
لحظه ای مرا بقتل می رساند
و لحظه ای مرا زنده می کند،
لحظه ای مرا تشنه ی عشق می کند
و لحظه ای مرا سیراب محبت می کند،
سپیده دم نمایان می شود
و شب به پایان می رسد،
روز با سرصداهایش می اید
و خاطراتت بخواب می رود،
جلیل میاحے
دل نوشته های من ...
برچسب : نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 122