در دنیایی زندگی میکنم که:
مردمانش مأیوس
افکارها خاموش
عقل ها بی جان
درد ها فراوان
زخم ها پنهان
چشم هاگریان
قلب ها نالان
در دنیایی زندگی میکنم که:
معشوق بمن ظلم و ستم و امر و نهی میکند،
و من خاموش و به گوش ایستاده ام،،،
و ماتم و عزا در تدارک و فراهم کردن ترور من هستند،،
و من برای آنها، نوحه سرایی میکنم و بر سروسینه می زنم،،،
در دنیایی زندگی میکنم که:
از درد و رنج و عذاب، از زخم های بی علاج، از گریه های بی پایان، از اشک و خون و مردن، از دروغ و ریا و شهوت، اشباع شده و دیگر برای
عشق و محبت و دوستی، مروت و غیرت و مردانگی، پندارو کردارو گفتار نیک جایی نمانده است،،،
در دنیایی زندگی میکنم که:
به غیر از فرشته ی مرگ( عزرائیل ) یک فرشته ی جدیدی به نام
( نگرانی ) اضاف شده و جان گرفتن آدم ها بین این دو فرشته تقسیم شده است،
جان گرفتن حاکمان و دارا و ثروتمندان را به عزراییل،،،
و جان گرفتن بقیه ی آدمها را به ( نگرانی) فرشته ی جدید سپردند،،
و عجب پشتکاری دارد این فرشته ی جدید!!!!!!
جلیل میاحے
برچسب : نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 135