روزهای عمر من

ساخت وبلاگ

روزها چه سریع سپری می شوند و سال به سال می گذرد،

شادی ها و خوشی ها، دقایق و ساعت ها

مانند یک خواب،همراه روزهای عمرم گذشت.

بعضی روزها ناراحت و بعضی روزها خوشحال،

بعضی روزها، زندگی درس هایی به من آموخت،

و بعضی روزها، راه های زیادی طی

کردم تا به رویاهایم برسم،

اما جز خستگی قدم هایم حاصل دیگری در بر نداشت،

در طول حیاتم دروغ های زیادی شنیدم و

حقایق های زیادی دیدم،،،،

زاهدی بدیدم،غرق در دین و نماز و روزه بود

زاهد دیگری،در دروغ و زنا و رباه فرو رفته بود

عابدی بدیدم،مشغول در إنفاق و، دادن خمس و زکات بود

عابد دیگری،سخت درحال اختلاص و، دزدیدن بیت المال بود

در اینجا درمانده ای، تهی دست و بیچاره بود

در آنجا آقازاده ای، دست کم مالک صد خانه بود

در اینجا فقیری آرزویش را، برکوهی از توهم بنا کرده بود

در آنجا خان زاده ای مرده و، حقایق را نفهمیده بود

ثروتمندی بدیدم، دارای قصر و زمین و املاک بود

اما هنگام مرگش جای خوابش بسیار تنگ بود

جلیل میاحے

@Textlovelife

+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام مرداد ۱۳۹۶ساعت 6:31  توسط جلیل میاحی  | 
دل نوشته های من ...
ما را در سایت دل نوشته های من دنبال می کنید

برچسب : روزهای, نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 141 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 3:24