سایه ای از ابهام

ساخت وبلاگ

باز هم قلم و دفتر
و تمرد حروف برتر

باز هم تخمیر جوهر در دوات
تکیه بر عصای صبر و صلوات

باز هم حاکمیت سکوت
بر لبهای دوخته و مبهوت

باز هم ناله های مرد خدا
در نای خشک و بی صدا

باز هم طوفان درد و بلا
و انعکاس غم ناپیدا

در آینه های شکسته
و روایت هزاران غصه
با لب های بسته

باز هم شلاق قانون بقا
می تازد بر دشمن و رفقا

همه را خوب می داند کدخدا
شروع می کند با نام خدا

امر و نهی می کند بر قلم
می بندد هزاران، درد و الم

کم کم سکوت می بلعد حیات را
کم کم درد احاطه می کند ابیات را

و خلق می کند

سایه ای از اِبهام

در قالبِ یک شعور گمنام

شعوری نابینا و کور

بر تنِ عریان و عور

و سوخته از رنجِ یک باور

باوری بیهوده و عقیم نابارور

می زند چنگ بر تنِ احساسم

می بندد پلک های مغزم را

محکم می فشارد گلویم را

خوره می افتد برجانم

بغض میگیرد نایم را

جنگ بالا میگیرد

میان منو باورهایم

در تابوتِ سرد و

یخ زده ی لحظه هایم

ناگهان پیکرم می زند فریاد را

می شکند آفتِ (سکوت) سست بنیاد را

جلیل میاحی


  

دل نوشته های من ...
ما را در سایت دل نوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 111 تاريخ : يکشنبه 7 ارديبهشت 1399 ساعت: 14:24