بیا جاری شویمدر رگهای همدیگر تا که عشقی بجوشدقلبی عاشق شودو شکوفه ی انتظار از دیدار برویدو آغازی بی پایانبا نام تو شروع شودآنگاه می دانممدهوش خواهم شداز اینکه تورا دارماز خود بی خود خواهم شداز با تو بودنای باران خاطره هاشور بودنت رابنشان بر باغچه ی دلماز تو گریزی نیستبا تو پایانی نیستهمیشه و تا ابدتو آغاز خواهی ماندای سرآغاز بودنبرق نگاهت رابه قلب های نگران و پریشان درکلبه های تاریک و بی نور بسپارجلیل میاحی + نوشته شده در یکشنبه ششم اسفند ۱۴۰۲ساعت 3:21  توسط جلیل متفرقه (میاحی) | بخوانید, ...ادامه مطلب
در دنیای احساسدلتنگ تو شدم و در دریاے رویایت سفر کردم،بادهاے آرزو به سمت ساحلی مرا هدایت می کردند،که فقط شاهد حضور تو بود.وقتیکه رسیدمآفتاب در حال ناپدید شدنغروب در حال شکل گرفتن،و شفق با رنگ های سرخ و زرد و نارنجے اشخودنمایے می کرد.دیری نگذشت که غروب،ما را ترک کرد و شب،با تمام زیبایهایش به استقبال ما آمد،آن شب،من بودم و تو و سکوت،ناگهان ماه لبخندی زدو ستارگان پایکوبے کردندتاریکے شب را شکستندو به تماشای ما نشستند،در آن لحظه تنها آرزوی من، ماندن در کنار تو بود.جلیل میاحی + نوشته شده در پنجشنبه سی و یکم فروردین ۱۴۰۲ساعت 0:21  توسط جلیل میاحی | بخوانید, ...ادامه مطلب
چنان پیچیده ایم در هم که جان تو شده جانمتو شادی ، شادمانم ، پریشانی پریشانمتو آسمانی ، پُر از ستاره ی درخشانیو من دریای طوفانی که دائم رو به طغیانمجلیل میاحی + نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم تیر ۱۴۰۱ساعت 19:37  توسط جلیل میاحی | بخوانید, ...ادامه مطلب
باز هم قلم و دفترو تمرد حروف برترباز هم تخمیر جوهر در دواتتکیه بر عصای صبر و صلواتباز هم حاکمیت سکوتبر لبهای دوخته و مبهوتباز هم ناله های مرد خدادر نای خشک و بی صداباز هم طوفان درد و بلاو انعکاس غم نا, ...ادامه مطلب
تو باید بلد باشی دل بریدن راتو باید بیاموزی ازکوی پریدن رااگر مردانگی آئین توست پس ای مردباید بیاموزی از ناباوران ناحق شنیدن راجلیل میاحی, ...ادامه مطلب
تویی روح و روانمتویی تمام جانمتویی کوه محبتتویی دریای شربتتویی مهر خدایانتویی چشمه جوشانتو ای مادر خوبمتویی مَطلَع و غروبمجلیل میاحی, ...ادامه مطلب
ای دل ساده بشنو زعَقلکه صعب را می کند سَهلعشق مُجَرد درد است و آهصد چاله دارد و هزار چاهای دلِ مِسکین نشو دیوانهعشق داستان است و افسانهتو پُر اِحساس و ظریفیبسیار حسّاس و لطیفیهر عشقی را مکن باوردگر نی, ...ادامه مطلب
پروانه ای نشست بر گُلی بی خارغمگین بود و پریده رنگ رُخسارچشمانش اشک می ریخت بیشمارشکایت ها داشت از تقدیرِ روزگارکه چرا ندارد همدم و یار پروانه به گُل گفت ،ای آورنده ی بهارگُلی همچو تو، زیبا و بی خاردر, ...ادامه مطلب
دل من با دو چشم تو شکار استتمام جان من اندر حصار است تو رفتی از کنارم شاد و مسرورببین بغض من آخر بیشمار است فرار از عشق تو بیهودهتر بود"فراموشی تو" تنها شعار است نفسهایم به سینه حبس گشته"هوایِ من!" , ...ادامه مطلب
خواهشا قلب مرا به سرابت نکشانقلب تنهای مرا به محرابت نکشاندر آسمان تار من پرنده پر نمی زندآسمان دلم را به آفتابت نکشانیا مرا غرق در احساس کنیا چشم خمارم به شرابت نکشانیا مرا با خود ببر به شهرهای آیین, ...ادامه مطلب
دستم فشردیبا خود بردیبه رویای دورمیان سبزه و نورگفتیم،خندیدیم و ساختیمکلبه ای از بهارکنار جویباررو به آبشارزیر درخت کهن سایه داردارکوب می نواخت بر درختلاکپشتی پیر با لاکی سختاز آنجا می گذشت آرام آرامآ, ...ادامه مطلب
من متهم و تو قاضی و، زندانت روزگار عقل و روح سجین و، در انحصارت ماندگار اشک ریزم در حضورت، تا بشویم این غبار تا ببینی در دلم، تنها هست نامت یادگار جلیل میاحی, ...ادامه مطلب
روزها چه سریع سپری می شوند و سال به سال می گذرد، شادی ها و خوشی ها، دقایق و ساعت ها مانند یک خواب،همراه روزهای عمرم گذشت. بعضی روزها ناراحت و بعضی روزها خوشحال، بعضی روزها، زندگی درس هایی به من آموخت، و بعضی روزها، راه های زیادی طی کردم تا به رویاهایم برسم، اما جز خستگی قدم هایم حاصل دیگری در بر نداشت، در طول حیاتم دروغ های زیادی شنیدم و حقایق های زیادی دیدم،،،، زاهدی بدیدم،غرق در دین و,روزهای ...ادامه مطلب
در تمام قصه های عاشقانه، دردها بزرگتر از شادی و غم وغصه بیشتر از خوشبختی بوده است همیشه روزگار، شادی را از ما می رباید، و با ما دشمنی می کند، و تمام رویاهای زیبا را قبل از تحقق از بین می برد در تمام قصه های عاشقانه، همیشه از قطارهای خوشبختی، جا می مانیم و عمر ما در، صف لیست انتظار گم می شود انتظار , ...ادامه مطلب
در دنیایی زندگی میکنم که: مردمانش مأیوس افکارها خاموش عقل ها بی جان درد ها فراوان زخم ها پنهان چشم هاگریان قلب ها نالان در دنیایی زندگی میکنم که: معشوق بمن ظلم و ستم و امر و نهی میکند، و من خاموش و به گوش ایستاده ام،،، و ماتم و عزا در تدارک و فراهم کردن ترور من هستند،، و من برای آنها، نوحه سرایی می, ...ادامه مطلب