دل نوشته های من

متن مرتبط با «عشق منو داری یا نه» در سایت دل نوشته های من نوشته شده است

بوسه عشق

  • بوسه زلب معشوق شیدایم کردگُم در خود بودم و پیدایم کردبوس بر لب نبود هنگام وداعجان به لبِ امروز و فردایم کردجلیل میاحی + نوشته شده در  شنبه یازدهم فروردین ۱۴۰۳ساعت 15:13&nbsp توسط جلیل متفرقه (میاحی)  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • عشق و کین

  • عشق، من در سینه پنهان کرده امجای احساس عقل زندان کرده امچو عقل حاکم نباشد بر وجودکینه ها با عشق مهمان کرده امروزی کین بر عشق یورش می بردچون وجود کینه کتمان کرده امچو کین سنگ است و عشق آتش جانهاعقل و دل در سینه ویران کرده امجلیل میاحی + نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم اسفند ۱۴۰۲ساعت 16:0&nbsp توسط جلیل متفرقه (میاحی)  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سخن عشق

  • تن من از بیدلی،بیچاره بوددل من پی عشق،آواره بودزندگی رویا در ،خاطره بودزندگی دایره در ،دایره بودکه ناگه سخنی آمد میاننه از لب بود و نه از دهانهرگز کلامی شنیده نشد امّااز دو چشم و دل آمد بیان این سخنِ دل است و مُژِگاناندرونش هست رازی نهانکه گفته سخن باشد باکلام؟!مگر چشم و دل را بود زبان؟ جلیل میاحی + نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم آذر ۱۴۰۲ساعت 18:5&nbsp توسط جلیل متفرقه (میاحی)  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • راز عشق

  • عشق راز بزرگ جهان استپر از شادی و فغان استآنکه پی بِرَد به راز عشقکویرش، غرقِ باران استو هر کس نفهمد آن سِرّ رابهارش، درگیر بوران استعجایب بر زمین بسیارند امّاعشق موهّبت عجیب زمان استجلیل میاحی + نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم آذر ۱۴۰۲ساعت 17:0&nbsp توسط جلیل متفرقه (میاحی)  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • فریاد بی صدا

  • بوی خوشِ بریدن چمنفریاد است و سخنفریادی که ندارد صدا فریادی که ندارد دهنجلیل میاحی + نوشته شده در  یکشنبه پنجم آذر ۱۴۰۲ساعت 16:31&nbsp توسط جلیل میاحی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دلنوشته ،دنیای احساس

  • در دنیای احساسدلتنگ تو شدم و در دریاے رویایت سفر کردم،بادهاے آرزو به سمت ساحلی مرا هدایت می کردند،که فقط شاهد حضور تو بود.وقتیکه رسیدمآفتاب در حال ناپدید شدنغروب در حال شکل گرفتن،و شفق با رنگ های سرخ و زرد و نارنجے اشخودنمایے می کرد.دیری نگذشت که غروب،ما را ترک کرد و شب،با تمام زیبایهایش به استقبال ما آمد،آن شب،من بودم و تو و سکوت،ناگهان ماه لبخندی زدو ستارگان پایکوبے کردندتاریکے شب را شکستندو به تماشای ما نشستند،در آن لحظه تنها آرزوی من، ماندن در کنار تو بود.جلیل میاحی + نوشته شده در  پنجشنبه سی و یکم فروردین ۱۴۰۲ساعت 0:21&nbsp توسط جلیل میاحی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • پرنده ی مهربون ( کودکانه )

  • پرنده ها دوست دارن همیشه آزاد باشن در آسمان آبی بال بکشن شاد باشن بر شاخه ها بشینن راحت آواز بخونن دوست ندارن اسیر شن یا تو قفس بمونن هر چه پرنده دیدم صداشو یا شنیدم شادی می کرد فراوان من از دلش فهمیدم پرنده ی مهربون همیشه آواز بخون من میدهم قول به تو دون بپاشم زمستون جلیل میاحی, ...ادامه مطلب

  • موُهبتِ عشق

  • مثل گل با صفا و زیباییتو رازِ عِطر گل شیداییناخوانده ، در قلب ما نشستیبا میل دل، پیمان عشق بستیبا شعور عاشقی،کنم تماشایتدل شود بهکام، از رخ زیبایتدر رود پُر شورِ مهر و وفایتمی شوم هربار،غرقِ رویایتشور, ...ادامه مطلب

  • بهار و خیال

  • دنیا، لباس سفیدش را در می آوردو شنلِ سبزش را بر تن می کنداز میان شاخه ها و برگ هانسیم به آرامی آواز می خواندبا نغمه ی پرنده هاو پرواز پرستوهابهار می آیدو من،به یاد تو هزارانشمع روشن می کنمدر رویا، صدها اقیانوسجزیره و آسمان می سازمو هزاران داستان می بافمو در آنها زندگی می کنم.جلیل میاحی, ...ادامه مطلب

  • همه چیز در عشق موجود و قدرتمند است

  • تو در لحظه لحظه های عمرمو سطر سطرِ خاطرمو صفحه صفحه ی دفترموجود داری،هر روز صدای پر مهرتدر گوشم زمزمه می کند،صورت زیبایت همچو ماه،در شب های تار قلبم می درخشدو مثل زمان مرا همراهی می کند،چشمان عاشقانه اتمانند آسمان مرا تماشا می کنندو لبخند می زنند،در عشق دوری و مسافتهیچ معنایی نداردتنها یک ترفند احمقانه است،همه چیز در او موجود و قدرتمند است.جلیل میاحی, ...ادامه مطلب

  • عشق خدا

  • تنها فانوس سعادت عشق به خدا استهر که دل به عشقش دهد غمزدا استراه عشقش ندارد بیهودگی و انحرافجز آن که به غیر از خالق کند طوافجلیل میاحی, ...ادامه مطلب

  • غمی دارم میان عقل و احساس

  • به زیر آسمان و نور مهتابدلم دارد فراقی از تب و تابغمی دارم میان عقل و احساسربوده از دو چشمان ترم خواببه خاطر اشتباهاتم عیان استخطاهایی که دیگر گشته‌ است باببّرّد با خود مرا چون برگ خُشکیاسیری که به هر, ...ادامه مطلب

  • میخانه ی عشق

  • دیر زمانیست که میخانه ی مابَستند و شکست پیمانه ی مافرارِ ما ز غم ها میخانه بودوبود مِی و مستی بهانه ی مادل بسته بودیم به میخانه و غافلکه ساقی خمارِ چشمِ مستانه ی مابود و از یاد بُردیم عشق و صفا راساقی, ...ادامه مطلب

  • نوید عشق

  • شد نقطه ای در انتهای مسیرگم گشته ی جهان پستِ حقیردر گلشنِ ویران گرفتار و اسیرمحکوم به حکم روزگار و تقدیرتارو تاریک،خاموش و بی فروغغرقِ دنیای پر از نور و دروغ۰صبح شادی،روزهای خوش و خوبیک به یک در برش گشت غروبدریغ از فراز و نشیب های روزگارکه خوبان زهر سو می شوند گرفتاربا زبان بی زبانی خواند سرود بی گناهیآوای آسمانی ، با نسیم صبحگاهینوید عشق داد و خبر از یار و بهارگشود پنجره ی دل،فرو ریخت غبارجلیل میاحی, ...ادامه مطلب

  • باده عشق

  • باده عشق نوشیدم در بندگی فتادمرفع عطش نشد مرا زتشنگی فتادمبه قطره شرابی ز نگاهت قانعمساقیا می بریز زآشفتگی فتادممجنون خواستی،آواره صحرا شدمیارا گیر دستم را زدرماندگی فتادمتا به کی خواهی دیوانه ات باشمچو قربانی در خاک بردگی فتادمجلیل میاحی , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها