باران خاطرات

ساخت وبلاگ
روح من،مملو از

احساس سرد و یخ زده بود

با آمدن زمستان

بارانی از خاطرات

بر آشیانه ای که سالهاست

روحم در آن مخفی شده بود

و با گرمای آن زندگی می کرد

شروع به بارش کرد

افکارم آشفته شد

سعی می کردم راهی بیابم

اما آن آشیانه

با سیلی از خاطرات

ویران شده بود

و همچنان باران خاطرات

بر روح من می بارید

به فکر فرو رفتم!

من به آن مخفیگاه اکتفا کرده بودم

آیا او هم به من اکتفا کرده بود؟

پس چرا بعد از این همه سال

خاطرات تازه توانست

مخفیگاه روحم را پیدا کند؟

جلیل میاحے

دل نوشته های من ...
ما را در سایت دل نوشته های من دنبال می کنید

برچسب : باران خاطراتم رابه یاد آور,باران خاطرات,خاطرات باران چشمانم, نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 116 تاريخ : يکشنبه 7 آذر 1395 ساعت: 5:50